زیرگذر سرمستی به قلم مهشاد لسانی
پارت دوم :
شاید من هم آخرش دق می کردم! مجسمه ی علی و نینو به هم نزدیک شدند،راه راه بودند و فلزی.هفت متر ارتفاع داشتند. دوباره بالا را نگاه کردم.علی انگار نینو را بغل کرد.دنده هایشان فرو رفت در هم.در هم حل شدند .
توریستها و مردهای مجرد گروه سوت زدند و دخت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما

لطفا صبر کنید...
اکرم بانو
1خیلی خوب بود،خصوصاتوصیف عشق،تاحالااینطور نشنیده بودم